۱۳۸۸ دی ۱۰, پنجشنبه

جستارهائی پیرامون جنبش سبز

دیروز اسماعیل احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و هشدار جدی داد مبنی بر اینکه دفعات بعد برخورد شدیدتری با کسانی که در حمایت از جنبش سبز به خیابان بیایند خواهد شد!طنز قضیه اینجاست که همین موجود رسما و علنا خشونتهای پلیس را انکار کرده بود و با فرافکنی سبوعیت افسار گسیخته نیروهای تحت امرش را به گردن دیگران انداخته بود.حال معلوم نیست پلیسی که به قول خودش تاکنون هیچ خشونتی به خرج نداده و اسلحه جنگی هم در اختیار ندارد چگونه میخواهد دفعه بعد جدی تر برخورد کند!این آقایان گویا فرض را بر این گذاشته اند که برآیند شعور ملت ایران برابر با برآیند شعور هیئت دولت است!که اینچنین یاوه میبافند و سخنان خودشان را نقض میکنند!
نکته دیگری که میخواستم بدان بپردازم این است که ماهیت این جنبش در آینده چگونه خواهد بود؟آیا همچنان به دیسیپلین مبارزات بی خشونت پایبند خواهد بود؟وحشیگری عمال رژیم در 6 ماه گذشته و بخصوص در روز عاشورا پاسخ به این سوال را دشوار ساخته است. ایرانیان مردمانی هستند تابع احساسات و رفتار رژیم در چند ماه اخیر احساسات منفی مردم را بشدت تحریک کرد.شعار مردم در روز 25 خردا تنها رای مرا پس بده!بود حتی آن روز شعار مرگ بر دیکتاتور هم شنیده نمیشد اما امروز پیکان حملات متوجه شخص خامنه ای است و آن شعار ملایم تبدیل به ننگ ما ننگ ما رهبر الدنگ ما! یا خامنه ای یزید شد.یزید روسفید شد!شده است.مردمی که تا چند ماه پیش در مقابل حمله ماموران حکومت فرار میکردند امروز سنگ به سویشان پرتاب میکنند و ماشینهای پلیس را آتش میزنندوعلت کاملا روشن است.مردم بنا بر غریزه در مقام دفاع بر آمده اند در برابر حکومتی که چون قشون بیگانه ناموسشان را بی سیرت میکند. با وانت جوانشان را له میکند و در خیابان گلوله بر پیکرشان مینشاند.قانونی در فیزیک داریم مبنی بر این که هر عملی عکس العملی دارد مساوی و در خلاف جهت آن و آنچه امروز از مردم مشاهده میشود صرفا واکنش است و نه کنش.و شگفتا که در دستگاه حاکمه عاقلی پیدا نمیشود که به مقام عظما بفهماند بادی که در این 6 ماه کاشته طوفان خواهد شد و ریشه اش را خواهد کند.خشونت و وحشیگری تنها اندکی زمان آن را به تعویق می اندازد. این طوفان را دیر و زود هست ولی سوخت و سوز نیست! به قول سعدی:
سر چشمه شاید گرفتن به بیل...چو پر شد نشاید گرفتن به پیل
نکته دیگر اینکه خاستگاه این جنبش کجاست؟ریشه در انتخابات دروغین و تقلب گسترده در آن دارد؟به گمان من اینگونه نیست این جنبش ترکیدن بغض فرو خورده و صد و اندی ساله ملتیست که از زمان مشروطه برای به دست آوردن آزادی مبارزه کرده و تاکنون بدان نرسیده و مسلما زمامداری 30 ساله جموری اسلامی نیز چون بنزینی بر این آتش عمل کرده است.ملتی که در طی قرون به سرفرازی و آزاده گی شهره بود در زمان حکومت پهلوی قیام کرد تا در کنار آزادیهای مدنی آزادی سیاسی را هم که آرزوی دیرینه اش بود به دست آورد اما از چاله به چاه ویل افتاد و اختیار خصوصیترین شئونات زندگی را هم از کف داد.30 سال این اوضاع را در کنار اوضاع بد اقتصادی که به او تحمیل شد تحمل کرد تا اینکه 6 ماه قبل منفجر شد.توهین مستقیم و آشکار حکومت به شعور و غرور این ملت کار را به جائی رساند که امروزبا دست خالی در برابر سپاه تا بن دندان مسلح رژیم می ایستد.خون میدهد و عقب نمینشیند.به گمان من امروز کنترل اوضاع از دست اصلاح طلبان و چهره های شاخص جنبش هم خارج شده چون ملتی که شهید داده.مورد تعرض جنسی واقع شده همچون نقل و نبات باتوم . گاز اشک آور و اسپری فلفل نوش جان کرده!امروز به آسانی تن به مصالحه و عقب نشینی نخواهد داد و هر چقدر رژیم بر دز خشونت بیفزاید حرکت جنبش و مطالباتش رادیکالتر میشود و این موضوع به هیچ عنوان به سود رژیم نخواهد بود.
دست آخر اینکه پیش بینی آنچه در ایران به وقوع خواهد پیوست بسیار سخت به نظر میرسد اما نکته ای که مسلم می نماید این است که این مردم دیگر آن مردم آرام پیش از انتخابات نخواهند بود و حکومت متکی بر سرنیزه و بدون پایگاه مردمی نیز محکوم به شکست است.

فریب جهان قصه روشن است...سحر تا چه زاید شب آبستن است!

۱۳۸۸ دی ۸, سه‌شنبه

تهران شهر بی دفاع


یکشنبه عاشورای حسینی بود.از کودکی حکایت مظلومیت حسین و سبوعیت یزید و را در گوشمان خوانده بودند.حکایت رشادتهای او و اینکه چگونه با دست خالی و یاران اندک در مقابل سپاه تا بن دندان مسلح یزید ایستاد و سرفراز جان داد.شگفتا!تاریخ پس از هزار و اندی سال دوباره تکرار شد.اما اینبار نه در صحرای کربلا که در خیابانهای تهران!مردمی بی دفاع و بی سلاح به خیابان آمده بودند تا در پناه حرمت این روز که ریختن خون در آن گناهی نابخشودنیست حقوق انسانی خود را از نخستین حکومت الله بر زمین مطالبه کنند!از اولین ساعات روز دموکراتیکترین نظام تاریخ بشر.پیامکها را قطع و سرعت اینترنت را به پائین ترین حد ممکن رسانید! با خود گفتیم تدابیر امنیتی معمول است!به هر حال امروز عاشوراست و اینان سالیان سال مدعی خون حسین بوده اند!حرمت هر چه را نگه ندارند حرمت این روز را نگه میدارند!اندک اندک خبرها منتشر شد:دو نفر در حوالی پل کالج کشته شدند.یک نفر در مدان ولیعصر کشته شد.نه!باور کردنی نبود!امروز روز عاشوراست و ریختن خون گناهی نابخشودنی!کم کم فیلمها روی یوتیوب آمد.چه میبینی!وانت نیروی انتظامی جوانی را زیر میگیرد و له میکند!صورت متلاشی شده یک نفر در میدان ولیعصر.شلیک مستقیم به سوی مردم.جنازه خواهرزاده نخست وزیر معتمد نظام روی دست ملت!خدایا اینجا ایران است؟اینان که با مردم چنین رفتار میکنند ایرانید؟مسلمانند؟این نظام هم جمهوریست و هم اسلامی؟خبر میرسد که ولی امربه سوراخی خزیده است! نه چون همتای عراقیش از ترس نیروهای بیگانه که از ترس مردمش!کم کم از سایر شهرها نیز خبر میرسد!در نجف آباد حکومت نظامی اعلام شده.در تبریز چهار نفر کشته شدند!آمار شهیدان متناقض است.رویترز خبر از پانزده شهید میدهد و صدا و سیما خبر از هشت کشته!سردار رشید اسلام!جلوی دوربین تلویزیون ظاهر میشود و با صدائی لرزان و رنگی پریده مهر تائید بر جنایت میزند!مذبوحانه تلاش میکند دامان خود و همقطارانش را پاک کند!
دو نفر تصادف کردند و یکی هم با گلوله به طرز مشکوکی کشته شده.نیروهای انتظامی سلاح جنگی در اختیار نداشتند پس کار خود مردم است!خودشان همدیگر را میکشند تا ما را بدنام کنند!دم خروس فیلمهای منتشره از شلیک مستقیم نیروهای انتظامی به مردم را باور کنیم یا قسم حضرت عباس سردار را!چه شد؟!.حکومتی که با انقلاب همین ملت و رای نود و هشت درصدیشان مستقر شد.نظامی که کاریزمای رهبر سابقش به کره ماه رسیده بود.حکومتی که مشارکت 85 درصدی مردم در انتخابات را مهر تائیدی بر وجودش میدانست.در روز عاشورا به روی مردمش آتش گشود.نظامی که وعده آب و برق و گاز مجانی میداد.حکومتی که قرار بود آزادی به ارمغان بیاورد.دولتی که وعده پول نفت بر سر سفره ها میداد امروز زیباترین جوانان این مرزو بوم را به سینه خاک میسپارد تا خانواده شان در فراق آنها اشک را قاتق خشکیده نانشان کنند در سفره خالی از حضور جگر گوشه شان!غلتک کج پیچ اکنون در هم شکننده ی بردگانی شده است که روزی با چشمان بربسته یه حرکت نیرویش داده اند.نزدیکترین یاران خمینی.آنانی که نقش اصلی را در پیروزی انقلاب و بالندگی این نهال نامبارک داشتند امروز یا کنج زندانند و یا در حصر خانگی و آماج سخیفترین دشنامها و تهمتها.چه مایه پستی لازم است که حکومتی با ملتش چنین کند؟آن هم با ملتی که با انقلابش اینان را به اریکه قدرت رساند و چنان رشادتهائی را نشان داد در جنگی که بر اثر خریت حکومت به او تحمیل شد و بیهوده هشت سال به درازا کشید و نهایتا خفت و جام زهر!ملتی که صبورانه سی سال همه چیز را تحمل کرد و دم فرو بست.دسته دسته به مسلخ رفتن جوانانش را در سال 67 دید و تحمل کرد.کارد اوضاع بد اقتصادی به استخوانش رسید و فریاد بر نیاورد.محروم شدنش از به دلخواه خوردن و نوشیدن و پوشیدن فکر کردن را صبورانه تاب آورد تا اینکه در خرداد امسال لبریز شد!توهین به شعور و غرورش را برنتافت.به خیابان آمد تا داد خود را با سکوت بستاند اما با سرب داغ مواجه شد و امروز دریای خشم است و خشکیده درخت جمهوری اسلامی دراین میان تنها با ریشه ای در هوا!و دریغا که هنوز هم دیکتاتور که عمرش را با توهم دشمن گذرانده در کنج سوراخی که بدان خزیده است دستها را محکم بر دو گوش گذاشته تا نشنود فریاد رسای ملتی را که:ابلها مردا.عدوی تو نیستم من.انکار تو ام!

از همه محرومتر خفاش بود...کو عدوی آفتاب فاش بود

دنبال کننده ها