۱۳۸۸ بهمن ۲۳, جمعه

شرحی بر یک حماسه!



22 بهمن گذشت.با انتظاراتی که برآورده نشد.گروهی سخن از آکسیون نهائی و دستگیری احمدی نژاد و فتح تهران میکردند.که نشد!گروهی هم سخن از نابودی کامل فتنه سبز در این روز وخشکیدن ریشه اعتراض و بازگشت به شرایط پیش از انتخابات میکردند.که آن هم نشد!اصولا خاصیت سیاست به طور عام و جامعه سیاسی ایران به طور خاص اینست که نمیتوان در آن آرزوها را به جای حقایق نشاند.متاسفانه گروهی از دوستان و دشمنان این اصل را نادیده گرفتند و از ظن خویش یار این واقعه شدند بدون آنکه از درون جامعه اسرار را جسته باشند!بیائید واقع بینانه این روز را بررسی کنیم .در 22 بهمن امسال چه گذشت؟این روز در واقع جشن تولد حاکمیت است.پرسش اینجاست که چنانچه کسی برای برگذاری جشن تولد خویش قشون کشی کند و گروهی از مهمانان و بستگان درجه اول خود را کتک بزند و با ترس و لرز مراسم را برگذار کند پیروز است؟22 بهمن امسال شاهد سخت ترین تدابیر امنیتی در 31 سال گذشته بودیم.حکومت عملا آرایش جنگی گرفته بود.به تمام پادگانها آماده باش داده بود و از ارتش نیز در خیابان بهره جسته بود.حال واقع بینانه بررسی کنیم؟واقعا اسم این پیروزیست؟اینکه دور تا دور میدان آزادی برای جلوگیری از حضور مردم حصار کشیده شود.اینکه رئیس مجلس و رئیس جمهور همین نظام در این روز کتک بخورند و شیشه ماشینشان شکسته شود یک پیروزی برای نظام است؟اینکه از حضور نخست وزیر همین نظام در جشن تولد نظام جلوگیری شود.اینکه همسر این نخست وزیر توسط نیروهای دولتی مورد ضرب و شتم واقع شود.اینکه برادر رئیس جمهور و نوه بنیانگذار انقلاب بازداشت شوند و دست آخر اینکه به ضرب ساندیس و کیک و آوردن اتوبوس از شهرستان و اجباری کردن حضور کارمندان دولت جمعیت حاضر در میدان آزادی بشود عکسی که در بالا میبینید یک پیروزیست؟اتفاقا بر عکس.امروز حکومت با قشون کشی در این ابعاد عظیم نشان داد که از بیشمار بودن ما بهتر از هر کس دیگری آگاه است.نشان داد که از قدرت جنبش میترسد.نشان داد که میداند شرایط عادی نشده و نخواهد شد.پیام تبریک عظما را به حساب نیاورید.او خودش بهتر از هر کسی میداند که آتش امروز زیر خاکستر است و هر لحظه ممکن است لهیب این آتش دامنگیرش شود.ما  بودیم.نه مثل 25 خرداد.گم بودیم.اما بودیم!امروز نشان دادیم که جنبش به رغم تمام جنایات حکومت.به رغم تجاوز و اعدام وباتوم و گلوله همچنان نفس میکشد.عظما امشب هم خواب آرامی نخواهد داشت.همان طور که این هفت ماهه نداشته.اگر ذره ای عقل در کله حاکمان بود باید میفهمیدند که اعتراضی با این ابعاد با خشونت محو نمیشود.تنها به زیر زمین میرود و هر آن ممکن است دوباره به سطح برگردد.گیرم که سبزها را تا آخرین نفر کشتند.بعدش چه؟به که حکومت خواهند کرد؟نفرت بر جای مانده از نظام در دل مردم در این هفت ماه را چگونه خواهند زدود؟چگونه با مردم تعامل خواهند کرد؟عظما که تا ابد قصد ندارد صرفا با اتکا به تفنگ چند سپاهی مفت خور و دلخوش بودن به حمایت حداکثر 5 یا 6 میلیون از مردم این مملکت حکومت کند؟نفرتی که در دل آن 65 میلیون است را چه میکند.خلاصه اینکه 22 بهمن امسال به فتح تهران و دستگیری احمدی نژاد منتهی نشد.نباید هم میشد.چنین انتظاری از یک جنبش اجتماعی که در این هفت ماه به اندازه کافی زخم خورده بی مورد است.آن هم در روزی که خود حاکمیت برای تظاهرات معین کرده.حاکمیتی تا دندان مسلح که از هیچ جنایتی برای بقا اعم از له کردن مردم در روز عاشورا تا تجاوز به نوامیس آنها در زندان روگردان نیست.از اول هم میدانستیم که جنبش ما قرار نیست یک شبه به خواسته هایش برسد.از ابتدا میدانستیم که راهی دراز در پیش داریم و پیروزی یک شبه حاصل نمیشود و صبر و تحمل میخواهد و مهمتر از همه از ابتدا میدانستیم و اکنون هم میدانیم که بر حقیم رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود.پس آهسته و پیوسته گام برداریم بدون اینکه چشم بر حقایق ببندیم و آمال و آرزوهایمان را به جای حقیقت جاری در جامعه بنشانیم.آرزو داشتن بد نیست اما نباید اجازه دهیم که آرزوهایمان چشممان را بر حقایق ببندد.امروز روز نا امیدی نیست.ما برحقیم و خدا با ماست!




نومید مشو امید میدار ای دل...در غیب عجایب است بسیار ای دل

گر جمله جهان قصد به جان تو کنند....تو دامن دوست را بمگذار ای دل


۱ نظر:

Unknown گفت...

چرا عکس ساعت 8 صبح رو زدی؟

دنبال کننده ها